باغات کن، از اندک اراضی بزرگ، پیوسته و یکپارچهی باقیمانده در تهران است که با توسعه حداقلی، کمابیش خصلت طبیعی خویش را حفظ نموده است. حفظ این باغات با توجه به دستاندازیهای متعددی که بهویژه در سنوات گذشته برای تغییر کاربری و بهرهبرداری از قسمتهایی از آن اتفاق افتاده بیشتر شبیه به معجزه است که مرهون مالکان اصیل و بومی کن است. لیکن، عدم استفاده بهینه از این سرمایه عظیم، به علت فقدان منابع و امکانات کافی و عدم توانایی مالکان آن، به بهانهی حفاظت و صیانت از باغات، این میراث طبیعی را در معرض نابودی قرار داده است. در هر حال، اکنون زمرد باغات کن، همچون سنگ قیمتی تراشنخوردهای است که مداخله و بهرهبرداری اندیشیده شده، میتواند به ارتقاء کارایی و کیفیت زیستمحیطی شهر و ایجاد ارزشافزودهای درخور بیانجامد که این مهم اساسیترین گام در حفاظت و احیای این باغات ارزشمند است.
ظرفیتهای غیرقابلانکار باغات کن، و فقدان دیدگاهی توسعهای و بلند مدت در مالکان و مدیران شهری و ملی، موجب بالا رفتن حساسیتها و تقابل نظرها در مورد این پهنه و نحوهی حفاظت / توسعه آن شدهاست. دیدگاههایی که در مقابل یکدیگر قرار گرفتهاند، همانهایی هستند که اصولاً در تمامی مصافهای طرحهای توسعهای با مواضع طرفداران پایداری صفآرایی میکنند. برخی موافق توسعه این پهنه در جهت درآمدزایی و رشد اقتصادی هستند و برخی معتقدند بهترین کار آنست که هیچ توسعهای در آن اتفاق نیفتد و به عنوان نمادی از هویت طبیعی و تاریخی کن باقی بماند. مانند همیشه، مفهوم “توسعه پایدار” که ترکیبی از این دو دیدگاه است آشتیدهنده این دو دیدگاه و طراح موضعی میانهرو است که توسعهای مبتنی بر ارکان پایداری –حفظ محیط زیست، بهبود وضع اقتصاد و ارتقاء شرایط فرهنگی اجتماعی- را پیشنهاد میکند. بدبینی و نگرانی بجای دوستداران طبیعت (در اینجا مدیران شهری و ملی که خود سهم چندانی از مالکیت این پهنه در کف ندارند) از این روست که در بسیاری مواقع، طراحان و مجریان طرحهای توسعه و بهویژه توسعه شهری، با استفاده از ادبیات مصطلح توسعه پایدار و با وعدههایی عمل نشده، مسیر توسعه را در جهت ناپایداری منحرف کردهاند. وضعیت اسفبار محیط زیستی تهران که سالها اعتراض کارشناسان محیط زیست را به دنبال داشت، امروزه موجب نارضایتی توده مردم شده بهطوریکه حتی خبر قطع یک درخت به سرعت در رسانهها بهعنوان نمادی از مدیریت ناپایدار شهرداری منتشر میشود.